حافظه انسان چگونه کار می کند

حافظه انسان چگونه کار می کند

حافظه‌ی انسان یه سیستم پویا و پیچیده‌ست که به ما اجازه می‌ده اطلاعات رو رمزگذاری، ذخیره و بازیابی کنیم. درک حافظه برای طراحی UX خیلی مهمه، چون روی نحوه‌ی به یاد آوردن و تعامل کاربرا با رابط‌ها تأثیر می‌ذاره. طراحی با در نظر گرفتن حافظه به ایجاد تجربه‌های کاربری شهودی‌تر و کارآمدتر کمک می‌کنه و تضمین می‌کنه که محصولات قابل دسترس و آسون برای پیمایش باشن. تو این درس، انواع مختلف حافظه و نحوه‌ی کارکردشون با هم رو بررسی می‌کنیم. همچنین استراتژی‌های عملی‌ای رو یاد می‌گیرین که از این دانش برای بهبود تعاملات کاربر و ارتقاء تجربه‌ی کاربر استفاده می‌کنن.

حافظه‌ی کوتاه‌مدت

حافظه‌ی کوتاه‌مدت که به عنوان حافظه‌ی فعال هم شناخته می‌شه، بخشی از حافظه‌ی ماست که توش یادداشت‌های سریع رو که لازمه فقط برای یه مدت کوتاه دم دست داشته باشیم، یادداشت می‌کنیم. ما از اون برای کارهای روزمره، مثل نگه داشتن یه شماره تلفن تو ذهن تا زمانی که شماره‌گیریش کنیم، استفاده می‌کنیم. اگه به طور فعال این اطلاعات رو مرور یا تکرار نکنیم، به سرعت محو می‌شه. معمولاً حافظه‌ی کوتاه‌مدت می‌تونه اطلاعات رو حدود ۲۰-۳۰ ثانیه نگه داره و طبق گفته‌ی جورج میلر، روانشناس، می‌تونه حدود ۷ آیتم، به علاوه‌ی منهای دو، رو ذخیره کنه.

حافظه‌ی کاری

حافظه‌ی کاری یه جورایی مثل یه فضای کاری ذهنیه که به ما اجازه می‌ده اطلاعات رو به طور موقت نگه داریم و دستکاری کنیم. اون رو مثل یادداشت‌های چسبنده‌ی مغز در نظر بگیرین، جایی که اطلاعات مورد نیاز برای کارهایی که در حال حاضر انجام می‌دیم رو یادداشت و جابجا می‌کنیم، مثل حل یه مسئله‌ی ریاضی تو ذهنمون یا برنامه‌ریزی برای چیزی که قراره بعد تو یه مکالمه بگیم. اون پیچیده‌تر از حافظه‌ی کوتاه‌مدته چون فقط اطلاعات رو ذخیره نمی‌کنه — به طور فعال باهاش کار می‌کنه.

اگه یه کار بار شناختی بالایی داشته باشه، یعنی فشار زیادی روی حافظه‌ی کاری وارد می‌کنه و باعث می‌شه کارها سخت به نظر برسن. از اونجایی که ظرفیت حافظه‌ی کاری هر کسی می‌تونه بر اساس عواملی مثل تحصیلات، IQ و سن متفاوت باشه، بین افراد خیلی متغیره. با این حال، رابط‌ها باید به گونه‌ای طراحی بشن که حافظه‌ی کاری کاربرا رو، صرف نظر از ظرفیت‌های فردی، بیش از حد سنگین نکنه.

حافظه‌ی خارجی

حافظه‌ی خارجی به ابزارها یا وسایلی اشاره داره که به ما کمک می‌کنن اطلاعات رو خارج از مغز خودمون ذخیره و بهشون دسترسی داشته باشیم. اون رو مثل استفاده از یه دفترچه یادداشت برای پیگیری اطلاعاتی که نمی‌خواین فراموش کنین، در نظر بگیرین. این نوع حافظه به ما اجازه می‌ده انرژی ذهنی رو برای کارهای دیگه ذخیره کنیم و بار روی حافظه‌ی کاری‌مون رو کاهش می‌ده.

تو زمینه‌ی طراحی UX، حافظه‌ی خارجی می‌تونه هر ویژگی‌ای تو یه رابط کاربری باشه که به کاربرا اجازه می‌ده اطلاعات لازم برای کارهاشون رو ذخیره و بازیابی کنن. مثلاً، یه جدول مقایسه تو یه وب‌سایت خرید به عنوان حافظه‌ی خارجی عمل می‌کنه. به کاربرا کمک می‌کنه محصولات مختلف رو کنار هم مرور کنن و جزئیات مهم رو قابل مشاهده نگه می‌داره تا مجبور نباشن همه چیز رو در مورد هر آیتم به خاطر بسپرن.

حافظه‌ی فضایی

حافظه‌ی فضایی توانایی ما برای به یاد آوردن محل قرارگیری چیزها تو محیطمونه. با ایجاد نقشه‌های ذهنی از فضاهایی که باهاشون آشنا هستیم، مثل خونه‌هامون یا فروشگاه‌های مورد علاقه‌مون، کار می‌کنه. وقتی تو این فضاها حرکت می‌کنیم، مغزمون از نشانه‌ها و الگوها برای به یاد آوردن محل قرارگیری چیزها استفاده می‌کنه.

تو طراحی UX، حافظه‌ی فضایی مهمه چون به کاربرا کمک می‌کنه راهشون رو تو رابط‌ها پیدا کنن. می‌تونین تجربه‌ی کاربر رو با سازماندهی منطقی و مداوم اطلاعات بهبود ببخشین و به خاطر سپردن محل پیدا کردن چیزها رو برای کاربرا آسون‌تر کنین. مثلاً، قرار دادن ویژگی‌های مهم مثل یه منوی ناوبری تو یه مکان قابل پیش‌بینی مثل بالا یا سمت چپ یه وب‌سایت یا اپلیکیشن می‌تونه از حافظه‌ی فضایی کاربرا برای بهبود کاربردپذیری استفاده کنه.

تشخیص و یادآوری

تشخیص و یادآوری دو روشی هستن که ما اطلاعات رو از حافظه بازیابی می‌کنیم. تشخیص شامل شناسایی اطلاعات وقتی به ما ارائه می‌شه، می‌شه. مثلاً، تشخیص چهره‌ی یه دوست تو جمعیت. از طرف دیگه، یادآوری، ما رو ملزم می‌کنه که اطلاعات رو بدون نشانه‌های زیاد از حافظه بازیابی کنیم. مثلاً، به یاد آوردن شماره تلفن یه دوست بدون نگاه کردن بهش.

تو طراحی UX، از تشخیص با ارائه‌ی نشانه‌ها یا اعلان‌های آشنا به کاربرا، مثل آیکون‌ها یا برچسب‌ها، برای کمک به اونها برای شناسایی و تعامل راحت با عناصر رابط، استفاده می‌شه. وقتی کاربرا باید اطلاعات خاصی، مثل اعتبارنامه‌های ورود به سیستم رو بدون هیچ نشانه‌ی بصری به خاطر بسپرن، از یادآوری استفاده می‌شه. متعادل کردن هر دو نوع بازیابی از حافظه، با تطبیق سطوح مختلف تلاش شناختی، یه تجربه‌ی کاربرپسند رو تضمین می‌کنه.

به کاربرا محتوای بازدید شده‌ی قبلی رو یادآوری کنین

یادآوری محتوای بازدید شده‌ی قبلی به کاربرا یه راه عالی برای ترویج تشخیص و یادآوریه. در اینجا چند راه برای انجام این کار آورده شده:

  • یه ویژگی تاریخچه ارائه بدین که به کاربرا اجازه می‌ده صفحات بازدید شده‌ی اخیر رو به یاد بیارن. این می‌تونه به اونها کمک کنه کارهای ناتمومی که به یادآوری اونها مشکل دارن رو ادامه بدن.
  • بخش‌های “اخیراً مشاهده شده” یا توصیه‌های شخصی بر اساس تعاملات گذشته رو پیاده‌سازی کنین تا محتوایی که قبلاً باهاش تعامل داشتن رو به کاربرا یادآوری کنین.
  • ویژگی‌هایی مثل موارد مورد علاقه، لیست آرزوها و لیست‌های خرید رو ارائه بدین که به کاربرا اجازه می‌ده اطلاعات رو ذخیره کنن و به راحتی در صورت نیاز بهش دسترسی داشته باشن. این ویژگی‌ها تشخیص رو ترویج می‌کنه و نیاز کاربرا به به خاطر سپردن هر بخش از محتوای جالبی که باهاش روبرو می‌شن یا دوست دارن رو از بین می‌بره.

نکات و آموزش‌ها ارائه بدین

برای اطمینان از اینکه رابط شما کاربرپسنده، از سنگین کردن حافظه‌ی کاربرا جلوگیری کنین، با ارائه‌ی موارد زیر، تشخیص و یادآوری رو آسون‌تر کنین:

  • کمک متنی: از نکات ابزار برای ارائه‌ی کمک فوری، وقتی کاربرا روی یه ویژگی نگه می‌دارن، استفاده کنین. مثلاً، در طول پرداخت، یه نکته‌ی ابزار در کنار فیلد CVV می‌تونه توضیح بده که CVV چیه و کجا می‌شه اون رو روی کارت اعتباریشون پیدا کرد. مطمئن شین که نکات ابزار مختصر و مرتبط هستن و دستورالعمل‌های واضح رو بدون شلوغ کردن رابط ارائه می‌دن.
  • آموزش‌های قابل دسترس: برای کارهای پیچیده مثل مرجوع کردن یا تعویض یه کالای خریداری شده، آموزش‌هایی رو ارائه بدین که در هر زمان قابل دسترسی باشن. این آموزش‌ها باید به راحتی پیدا و پیمایش بشن و دستورالعمل‌ها و تصاویر واضح رو برای راهنمایی کاربرا ارائه بدن. مثلاً، یه بخش “راهنما” با آموزش‌های ویدیویی یا راهنماهای گام به گام می‌تونه به کاربرا تو یادگیری بدون احساس سنگینی کمک کنه.

 

از افشای تدریجی استفاده کنین

افشای تدریجی یه استراتژی طراحیه که فقط اطلاعات ضروری رو اول به کاربرا نشون می‌ده و جزئیات بیشتر رو در صورت نیاز آشکار می‌کنه. این کار از احساس سنگینی اطلاعات زیاد به طور همزمان، مخصوصاً تو رابط‌های پیچیده، جلوگیری می‌کنه.

می‌تونین از افشای تدریجی تو تنظیمات مختلف استفاده کنین، مثل:

  • منوها: با گزینه‌های منوی اصلی شروع کنین و هر چی کاربرا عمیق‌تر بشن، موارد بیشتری رو نشون بدین.
  • جریان‌های آنبوردینگ (Onboarding): مهم‌ترین یا اساسی‌ترین ویژگی‌ها رو یکی یکی نشون بدین و هر چی کاربرا تو جریان پیشرفت کردن، موارد بیشتری رو آشکار کنین.
  • آموزش‌ها و راهنماهای کمک: ابتدا خلاصه‌های ساده ارائه بدین و بعد وقتی کاربرا برای اطلاعات بیشتر کلیک کردن، مراحل دقیق رو ارائه بدین.
  • فرم‌ها و نظرسنجی‌ها: سؤالات اولیه رو نشون بدین و فیلدهای اضافی رو بر اساس پاسخ‌های قبلی نمایش بدین.

افشای تدریجی به مدیریت روان تعاملات کاربر کمک می‌کنه و سیستم‌های پیچیده رو کاربرپسند و کمتر دلهره‌آور می‌کنه.

از نشانه‌های حرکتی استفاده کنین

رابط‌های حرکتی، مثل رابط‌های گوشی‌های هوشمند و صفحه‌های لمسی، به یادآوری حرکات خاص دست توسط کاربرا برای تعامل با دستگاه متکی هستن. از اونجایی که این حرکات همیشه واضح نیستن، از نشانه‌های حرکتی استفاده کنین — نشانه‌های بصری که به کاربرا کمک می‌کنه به یاد بیارن که باید چیکار کنن. این نشانه‌ها کاربر رو راهنمایی می‌کنن و تعامل رو روان‌تر و شهودی‌تر می‌کنن. مثلاً، تو یه اپلیکیشن ناوبری صفحه‌ی لمسی، یه آیکون دست متحرک می‌تونه نحوه‌ی بزرگنمایی نقشه با حرکت نیشگون رو نشون بده.

بهترین روش‌ها برای استفاده از نشانه‌های حرکتی شامل موارد زیره:

  • حرکات و نشانه‌های اونها رو تو کل رابط ثابت نگه دارین تا حافظه تقویت بشه.
  • مطمئن شین که نشانه‌ها جایی که به حرکات نیاز هست، به وضوح قابل مشاهده هستن.
  • از حرکات ساده و طبیعی که با اقدامات رایج انسان همسو هستن، استفاده کنین.

برای پشتیبانی از حافظه‌ی فضایی، ثبات رو انتخاب کنین

رابط‌های تطبیقی بر اساس رفتار کاربر تغییر می‌کنن، که می‌تونه گیج‌کننده باشه چون ممکنه رابط هر بار متفاوت به نظر برسه. این تغییر مداوم، کاربرا رو مجبور می‌کنه که مرتباً چیدمان‌ها و گزینه‌های جدید رو به خاطر بسپرن، که می‌تونه طاقت‌فرسا باشه و استفاده از UI رو سخت‌تر کنه. به جای تطبیق بیش از حد، بهتره یه چیدمان ثابت نگه دارین که کاربرا بدونن کجا می‌تونن چیزها رو پیدا کنن. مثلاً، اگه یه منو دائماً مواردش رو بر اساس چیزی که بیشتر روش کلیک می‌کنین تغییر بده، ممکنه وقتی به گزینه‌هایی که کمتر استفاده می‌شن نیاز دارین، تو پیدا کردنشون مشکل داشته باشین. نگه داشتن یه چیدمان منوی پایدار که توش همه چیز تو یه جای قابل پیش‌بینی باقی می‌مونه، به کاربرا کمک می‌کنه حافظه‌ی فضایی بسازن و یه تجربه‌ی کاربری روان‌تر و لذت‌بخش‌تر ایجاد می‌کنه.

با این حال، رابط‌های تطبیقی می‌تونن به ویژه تو رابط‌هایی که حافظه‌ی فضایی اونقدر حیاتی نیست، مؤثر باشن. یه وب‌سایت تجارت الکترونیک رو به عنوان مثال در نظر بگیرین، می‌تونه توصیه‌های محصول شخصی رو بر اساس تاریخچه‌ی مرور یا خریدهای گذشته‌ی کاربرا نشون بده. بنابراین در حالی که ثبات می‌تونه کاربرپسند باشه، سناریوهایی وجود داره که تطبیق‌پذیری می‌تونه تجربه‌ی کاربر رو افزایش بده.

از نشانه‌های بصری یا متنی تکمیلی استفاده کنین

وقتی کاربرا سعی می‌کنن چیزی رو تو یه اپلیکیشن یا تو یه وب‌سایت پیدا کنن، اغلب فقط ناحیه‌ی کلی‌ای که ممکنه اونجا باشه رو به یاد می‌آرن، نه دقیقاً اون نقطه رو. این می‌تونه پیدا کردن چیزهای خاص رو یه کم شبیه پیدا کردن یه جوراب گمشده تو یه اتاق نامرتب کنه — ما می‌دونیم که یه جایی هست، اما باید اطراف رو نگاه کنیم تا پیداش کنیم.

برای آسون‌تر کردن این کار، سرنخ‌های اضافی رو به شکل زیر اضافه کنین:

  • برچسب برای آیکون‌ها: مثلاً، تو یه اپلیکیشن موسیقی، یه آیکون قلب ممکنه به تنهایی واضح نباشه. اضافه کردن یه برچسب که می‌گه “مورد علاقه”، مشخص می‌کنه که ضربه زدن روی آیکون، آهنگ رو تو لیست علاقه‌مندی‌های کاربرا ذخیره می‌کنه.
  • تصاویر بندانگشتی برای اسناد: وقتی تو یه سند طولانی جستجو می‌کنین، تصاویر پیش‌نمایش کوچیک از هر صفحه می‌تونه به کاربرا کمک کنه مستقیماً به صفحه‌ای که نیاز دارن برن بدون اینکه مجبور باشن تک تک صفحات رو ورق بزنن.
  • رنگ‌ها و نشان‌ها: برجسته کردن موارد مهم یا متفاوت تو لیست‌های متراکم با یه رنگ یا نشان متفاوت، اونها رو برجسته می‌کنه. مثلاً، ایمیل‌های مهم می‌تونن یه نقطه‌ی قرمز کنارشون تو رابط یه اپلیکیشن ایمیل داشته باشن.

به سلسله مراتب گسترده و کم‌عمق پایبند باشین

یه سلسله مراتب گسترده و کم‌عمق، اطلاعات یا گزینه‌ها رو تو چند لایه که به راحتی قابل مشاهده و دسترسی هستن، سازماندهی می‌کنه. این برعکس یه سلسله مراتب باریک و عمیقه، جایی که اطلاعات زیر چندین لایه قرار می‌گیره و برای دسترسی بهش به مراحل ناوبری بیشتری نیاز داره. مثلاً، یه اپلیکیشن موبایل برای یه سایت خبری رو در نظر بگیرین. یه سلسله مراتب گسترده و کم‌عمق ممکنه یه صفحه‌ی اصلی با دکمه‌های بزرگ و واضح برای دسته‌بندی‌هایی مثل “اخبار جهان”، “ورزش”، “سرگرمی” و “آب و هوا” داشته باشه. ضربه زدن روی یکی از این دکمه‌ها ممکنه شما رو مستقیماً به یه لیست از مقالات تو اون دسته برسونه. این تنظیمات به کاربرا اجازه می‌ده به سرعت و با کمترین تلاش به اطلاعات مورد نیازشون دسترسی داشته باشن.

این به کاربرا کمک می‌کنه چیزی که نیاز دارن رو سریع‌تر بدون به خاطر سپردن مسیرهای ناوبری پیچیده یا انجام کلیک‌های زیاد پیدا کنن. استفاده از رابط رو آسون‌تر می‌کنه و با کاهش بار شناختی و زمان ناوبری، تجربه‌ی کاربری کلی رو افزایش می‌ده.

نشانه‌های مکانی ایجاد کنین

از نشانه‌های مکانی برای کمک به کاربرا برای حرکت روان و سریع تو یه UI استفاده کنین. اینا ویژگی‌های ثابت و قابل تشخیصی هستن که به کاربرا یادآوری می‌کنن کجا هستن و چطور به جایی که می‌خوان برن، برسن و نیاز به به خاطر سپردن مسیرهای پیچیده رو کاهش می‌ده.

مثال‌هایی از نشانه‌های مکانی دیجیتال شامل موارد زیره:

  • لوگوهای قابل کلیک در بالای هر صفحه که وقتی روشون کلیک بشه، همیشه شما رو به صفحه‌ی اصلی برمی‌گردونن.
  • عناوین تب مرورگر که به شما نشون می‌ده تو کدوم صفحه هستین و جابجا شدن بین کارها رو بدون گم کردن جایگاهتون آسون می‌کنه.
  • مسیرهای نان‌ریزه‌ای تو وب‌سایت‌ها که مسیری که از صفحه‌ی اصلی تا مکان فعلیتون طی کردین رو نشون می‌ده. این به شما اجازه می‌ده بدون زدن مکرر دکمه‌ی بازگشت، به راحتی به عقب برگردین.
  • تغییرات بصری مثل رنگ‌ها یا چیدمان‌های مختلف تو بخش‌های مختلف که به شما کمک می‌کنه هر ناحیه رو به سرعت تشخیص بدین.

 

اگر به دنبال ورود به دنیای طراحی محصول هستید، با مارجین یک بار برای همیشه و اصولی این مهارت را یاد بگیرید.

مشاهده دوره جامع طراحی محصول

آخرین تکنیک‌ها، ترفندها و مطالب آموزنده طراحی محصول را در اینستاگرم مارجین ببینید.

5 دیدگاه

در بحث‌‌ پیرامون این مقاله شرکت کنید!

دیدگاهتان را بنویسید