پروتوتایپ یا نمونهسازی در تفکر طراحی
- سپهر یونسی
- 6 دقیقه
- ۴ آذر ۱۴۰۴
- تفکر طراحی
نمونهسازی یکی از مهمترین بخشهای تفکر طراحیه و کمک میکنه وقتی برای یک ایدهی نو هیجانزده میشیم، زودتر از اینکه بیگدار به آب بزنیم، واقعیت رو از زاویهی کاربر هم ببینیم. خیلی وقتها تیمها مستقیم میپرن وسط برنامهریزی و اجرا، در حالی که هنوز هیچ بازخورد واقعی از کاربر نگرفتن. نمونهسازی عملاً راهحل این مشکله. نمونهسازی سریع و تکرارشونده کمک میکنه فرضیههامون رو تست کنیم، از کاربر بازخورد بگیریم و قبل از اینکه وقت و هزینهی زیادی روی اجرای کامل بگذاریم، نسخهی بهتر و پختهتری از ایده بسازیم. مهمترین نکته اینه که نمونهسازی باعث میشه سریع و ارزون اشتباه کنیم، و این اشتباههای کوچک، پایهی یادگیریهای بزرگتر میشن.
نمونهها میتونن خیلی ساده باشن؛ از یه کشیدن روی دستمال گرفته تا نسخههای دقیق و نزدیک به محصول نهایی. اصلش اینه که یه چیز واقعی برای دیدن و لمس کردن داشته باشیم. نمونهسازی یعنی انجام دادن و تست کردن، نه فقط حرف زدن و حدس زدن. وقتی بلد باشید چطور نمونهی درست بسازید، بیشترین نکتههای قابل استفاده رو از تست گرفتن به دست میارید و مسیر طراحیتون خیلی دقیقتر و کاربردیتر جلو میره.
چرا نمونهسازی میکنیم
نمونهسازی در تفکر طراحی مثل یه نقطهی واقعیتسنجیه؛ جایی که میفهمیم ایدههایی که توی ذهنمون خیلی خوب به نظر میاومدن، واقعاً برای کاربر هم خوب هستن یا نه. نمونهسازی کمک میکنه فرضیاتی که توی تحقیق یا ایدهپردازی داشتیم، بالاخره توی یک نسخهی واقعی خودشون رو نشون بدن. همین باعث میشه تعصبهایی که روی بعضی ایدهها داریم، لو بره و نگاهمون منطقیتر و واقعیتر بشه.
از طرف دیگه نمونهسازی باعث میشه از رفتار و سلیقهی کاربر چیزهایی بفهمیم که احتمالاً در مراحل اول اصلاً مشخص نبودن. همین بینشها کمک میکنه ریسک کلی پروژه پایین بیاد، چون مشکلها رو زودتر و توی مقیاسی کوچک میبینیم، نه وقتی که دیگه دیر شده. نمونهسازی همینطور باعث میشه ذینفعها بهتر همراه بشن، چون وقتی یک چیز قابل لمس جلوشونه، راحتتر میتونن بفهمن ایده دقیقاً چیه و نظر بدن یا حمایت کنن.
چه زمانی نمونهسازی کنیم
در تفکر طراحی هیچ مرحلهای کاملاً خطی و پشت سر هم نیست. همهچیز شبیه یک چرخه است و نمونهسازی هم باید در چند مرحله حضور داشته باشه. معمولاً از همون اولِ ایدهپردازی نمونهسازی شروع میشه، چون وقتی ایده توی شکل واقعی—حتی اگه خیلی ساده باشه—نشون داده بشه، تصمیمگیری دربارهی خوب یا بد بودنش راحتتره.
در مرحلهی همدلی هم نمونهسازی میتونه به کار بیاد، چون با نشون دادن یه نسخهی ساده به کاربر، واکنشها و نیازهای واقعیش رو دقیقتر میفهمید. بعدش وقتی در حال آزمایش و دستکاری ایده هستید، نمونهسازی کمک میکنه هم تغییرات کوچک رو امتحان کنید، هم تغییرات بزرگ رو، بدون اینکه هزینهی زیاد داشته باشه. در مرحلهی تست، نمونهسازی باعث میشه بفهمید کاربر چی رو دوست داره، چی براش سخته و چی اذیتش میکنه. و در نهایت در مرحلهی اجرا هم داشتن نمونه باعث میشه ایدهتون رو راحتتر به بقیه ارائه کنید و حمایتشون رو بگیرید.
نمونهسازی کمجزئیات (Low-Fidelity)
نمونهسازی کمجزئیات یعنی ساختن یک نسخهی ساده و ابتدایی از ایده، چیزی که خیلی سریع و بدون سرمایهگذاری زیاد ساخته میشه. این کار معمولاً با طراحی روی کاغذ، ساخت مدلهای کاغذی یا مقوایی، استوریبوردهای ساده یا یک ماکت دیجیتال خیلی ابتدایی انجام میشه. این نوع نمونهسازی برای مراحل ابتدایی مثل ایدهپردازی و همدلی خیلی مناسبه، چون سرعت بالایی داره و هزینهاش هم خیلی کمه. مثلاً یک تیم ممکنه ویژگیهای مختلف یک محصول رو فقط روی کاغذ بکشه و سریع بین نسخههای مختلف جابهجا بشه.
البته سادگی بیش از حد هم نقطهضعف این مدل نمونههاست. چون وقتی جزئیات کم هست، بعضی چیزها رو نمیشه دقیق تست کرد. گاهی هم ممکنه نمونه اونقدر ساده بشه که نتونه درک واقعی کاربر رو منتقل کنه و نتیجهی تست درست از آب درنیاد.
نمونهسازی پرجزئیات (High-Fidelity)
نمونهسازی پرجزئیات نسخهایه که خیلی نزدیک به شکل و کارکرد محصول نهایی ساخته میشه. این نمونه میتونه یک مدل سهبعدی با قطعات متحرک باشه یا یک نسخهی دیجیتال تعاملی که ظاهر و رفتار محصول واقعی رو شبیهسازی میکنه. این مدل نمونهسازی برای مراحل پایانی تفکر طراحی مناسبتره؛ یعنی وقتی میخواید تستهای عمیق انجام بدید یا قصد دارید ایده رو به ذینفعها ارائه کنید.
چون این نمونهها دقیقترن، بازخوردی که از تست گرفتنشون به دست میاد خیلی معتبرتره و معمولاً باعث میشه تیم طراحی اعتماد بیشتری به تصمیمهاش پیدا کنه. البته نقطهضعفش اینه که ساخت این نمونهها زمان و هزینهی بیشتری میبره. از طرفی وقتی یک نمونه خیلی دقیق و چشمنواز ساخته میشه، بعضی افراد ممکنه سختتر قبول کنن که هنوز قابل تغییره یا ایراد داره. حتی ممکنه ظاهربینی باعث بشه کیفیت نهایی محصول اشتباه برداشت بشه.
انتخاب نوع درست نمونهسازی
برای انتخاب نوع نمونهسازی، مهمترین چیز اینه که ببینید هدفتون چیه. اگر هنوز دارید ایدهها رو بررسی میکنید و دنبال کشف مسیر هستید، نمونهی کمجزئیات بهترین انتخابه، چون سرعت و انعطافش بالاست. ولی وقتی میخواید کارکرد، تجربه یا جزئیات مهم محصول رو تست کنید، باید برید سراغ نمونهی پرجزئیات.
مرحلهی پروژه هم مهمه؛ اوایل کار نمونهسازی ساده بهتر جواب میده و هر چه جلوتر میرید، نمونهها باید واقعیتر بشن. از طرف دیگه باید ببینید مخاطب کیه. مثلاً برای ذینفعها معمولاً نسخهی دقیق بهتره چون راحتتر با ایده ارتباط برقرار میکنن، ولی برای یک جلسهی بازخورد سریع نمونهی ساده بهتر جواب میده. منابع و زمانتون هم تعیینکنندهاند؛ نمونههای ساده کمهزینه و سریعاند، در حالی که نمونههای دقیق، هزینهبر اما کاملاً واقعیاند. نکتهی مهمتر اینه که خود نمونهسازی هم یک فرآیند تکرارشونده است و باید بسته به بازخوردها و نیازهای جدید، مدل نمونهتون رو تغییر بدید.
آماده بودن برای نمونهسازی سریع تغییرات
در طراحی تکرارشونده باید همیشه آمادهی ایجاد تغییر باشید؛ یعنی نمونه باید طوری ساخته بشه که بشه سریع اصلاحش کرد، چون بازخورد کاربر هیچوقت صددرصد قابل پیشبینی نیست. برای اینکه این فرآیند سریع پیش بره، معمولاً از قطعات و بخشهای قابل تغییر استفاده میشه تا تغییرات فقط روی بخشهای لازم انجام بشه و بقیهی کار بیدلیل دچار اختلال نشه. استفاده از ابزارهایی مثل Figma یا Sketch یا Adobe XD هم کمک میکنه که تغییرات دیجیتال سریع و هماهنگ بین اعضای تیم ثبت بشه.
داشتن یک سیستم مشخص برای نگهداشتن نسخههای مختلف هم ضروریه تا هر تغییری قابل پیگیری باشه و اگر لازم شد، نسخههای قبلی قابل برگشت باشن. تیم طراحی باید دائماً بازخورد کاربر را در چرخهی تست قرار بده و سریع به آن واکنش نشان بده. فضای همکاری هم باید طوری باشه که همه سریع تصمیم بگیرن و بتوانند تغییرات را اعمال کنند. مستندسازی درست تصمیمها و روند تغییرات هم باعث میشود همکاری بین تیمها روانتر پیش برود، مخصوصاً وقتی نسخههای زیاد و تغییرات متعدد وجود دارد.

دیدگاهتان را بنویسید