روشهای اولویتبندی ایدهها
- سپهر یونسی
- 7 دقیقه
- ۴ آذر ۱۴۰۴
- تفکر طراحی
بعد از یک جلسه ایدهپردازی شلوغ و پرانرژی، مرحله بعدی توی تفکر طراحی اینه که ایدهها رو مرتب و اولویتبندی کنیم. اینجا دیگه تمرکز از «تولید ایده» به سمت «ارزیابی و انتخاب» میره؛ یعنی باید مجموعهای از ایدهها رو جمع و دستهبندی کنی و بعد تشخیص بدی کدومها ارزش بردن به مرحله نمونهسازی و تست رو دارن.
برای اینکه این کار راحتتر پیش بره، از روشهای مختلفی استفاده میشه. مثلاً رأیگیری با استیکی نوتها یک حالت تصویری و دموکراتیک ایجاد میکنه که بهسادگی مشخص میکنه افراد کدوم ایدهها رو بیشتر دوست دارن. روش چهار دسته هم کمک میکنه ایدهها رو توی گروههای مشخصی قرار بدی تا نگاه ساختارمندتری پیدا کنن.
هدف نهایی اینه که یک مجموعه متنوع و از نظر موضوعی و کاربردی وسیع از ایدهها آماده بشه. این تنوع مهمه، چون اگه چند ایده شبیه هم باشن، میتونید اونها رو با هم نمونهسازی کنید و تغییرات کوچیکی بین نسخهها بدید تا بفهمید کدومش بهتر جواب میده.
چرا باید ایدهها رو اولویتبندی کنیم
توی فرآیند تفکر طراحی، زمانی که از مرحله تولید ایده وارد مرحله اولویتبندی میشی، عملاً وارد بخش «همگرا» میشی. اینجا تیم باید با دقت ایدههایی رو که تولید شده بررسی و مقایسه کنه تا بفهمه کدومها بیشترین شانس موفقیت، اثرگذاری و قابلیت اجرا رو دارن. اولویتبندی چندتا مزیت مهم داره؛ باعث میشه انرژی و منابع دقیقاً روی ایدههایی گذاشته بشه که هم شدنی هستن هم تأثیر قابلتوجهی دارن، روند کار روانتر و متمرکزتر میشه، تصمیمگیری راحتتر انجام میشه، تیم از اجرای این ایدهها چیزهای زیادی یاد میگیره و در نهایت انتخابها و دلایلش برای همه شفاف میشه. وقتی اولویتبندی درست انجام بشه، تیم با ایدههایی پیش میره که هم نوآورانهن و هم عملی.
ایجاد یک محیط همکاری
وقتی میخوای ایدهها رو با تیم اولویتبندی کنی، مهمه که فضا کاملاً حمایتی و مشارکتی باشه. این یعنی همه آدمها احساس کنن حرفشون شنیده میشه و نقش مهمی دارن. یکی از کارهایی که کمک میکنه، اینه که فرهنگ همکاری رو تقویت کنی؛ یعنی همه بدونن که ایدهها «مالِ شخصی» نیستن و همه با هم دارن روی یک هدف کار میکنن. بهتره همه اعضای تیم وارد فرآیند انتخاب بشن تا هم حس مشارکت داشته باشن هم دلیل انتخابها رو بهتر بفهمن. وقتی ایدهای رد میشه، توضیح دادن دلیلش — بر اساس معیارهایی که از قبل مشخص شده — باعث میشه آدمها احساس رد شدن یا بیارزشی نکنن. همینطور خوبه که تمام مشارکتها دیده بشه تا انرژی مثبت تیم حفظ بشه. باز نگه داشتن فضای گفتگو و شفافسازی دغدغهها هم خیلی کمک میکنه.
تصمیمگیری فراگیر و بیطرفانه
وقتی قرار هست درباره ایدهها تصمیمگیری بشه، باید کاری کنی که فرآیند تا جای ممکن بیطرف و عادلانه پیش بره. یک راه اینه که از اول معیارهای واضحی مثل میزان تأثیر، قابلیت اجرا و میزان همراستایی با اهداف پروژه تعریف کنی و تصمیمها رو فقط بر اساس همین معیارها بگیری. استفاده از رأیگیری ناشناس هم کمک میکنه کسی تحت فشار یا تحتتأثیر فرد دیگری رأی نده. حتی میتونی نقش تصمیمگیرنده یا تسهیلگر را بین اعضای مختلف تیم جابهجا کنی تا نگاهها متعادل بشه. یک نکته مهم اینه که یادآوری کنی ایدههایی که الآن انتخاب نمیشن ممکنه در پروژههای بعدی خیلی بهدرد بخورن؛ برای همین بهتره یک فضای مخصوص — یا همون پارکینگ — داشته باشید تا این ایدهها حفظ بشن.
ماتریس آیزنهاور
ماتریس آیزنهاور یا همان ماتریس «فوریت و اهمیت» کمک میکنه ایدهها بر اساس اینکه چقدر فوری و چقدر مهم هستن دستهبندی بشن. این ماتریس چهار بخش داره. ایدههایی که هم فوریان هم مهم، باید سریع انجام بشن؛ مثل رفع یک مشکل بزرگ در تجربه کاربری. ایدههایی که مهم هستن اما فوری نیستن، قابل برنامهریزیان و میشه برای فازهای بعدی طراحی در نظرشون گرفت. ایدههایی که فوری هستن ولی مهم نیستن، میتونن به افراد دیگر سپرده بشن یا بعداً بررسی بشن. و ایدههایی که نه فوریان و نه مهم، نیاز به توجه فوری ندارن و فقط میتونن برای بررسیهای آینده کنار گذاشته بشن. این روش یک دید سریع از اینکه کدوم ایدهها فوراً باید وارد عمل بشن بهت میده.
ماتریس تأثیر/تلاش
برخلاف ماتریس آیزنهاور که روی فوریت و اهمیت تمرکز میکرد، ماتریس تأثیر/تلاش ایدهها رو بر اساس میزان تأثیرشان و مقدار تلاشی که لازم دارند اولویتبندی میکنه. این مدل هم چهار بخش داره. ایدههایی که تأثیر زیاد و تلاش کم لازم دارن، بهترین و سریعترین گزینهها هستن و بهعنوان بردهای سریع شناخته میشن. ایدههایی که هم تأثیرشان زیاده هم تلاش زیادی میخوان، پروژههای بزرگ هستن و بهتره از زودتر شروع کنی. ایدههایی که تأثیر کم اما تلاش زیاد میطلبن، معمولاً ارزش کمی دارن مگر اینکه تحلیل عمیقتری چیز دیگری نشون بده. و ایدههایی که هم تأثیر کمی دارن هم تلاش کمی میطلبن، کارهای کماهمیت هستن که اگر لازم بود، سریع انجام میشن یا اصلاح میشن.
رأیگیری نقطهای
رأیگیری نقطهای یک روش ساده و دموکراتیکه که معمولاً بعد از اتمام جلسه ایدهپردازی انجام میشه. ایدهها روی استیکینوت جدا نوشته و جلوی چشم همه چسبانده میشن. هر نفر تعداد مشخصی رأی دارد — معمولاً سه یا چهار رأی — و با یک نقطه یا برچسب رأی خودش را روی ایدههایی که دوست دارد میگذارد. اگر بخواهید، میشود از رنگهای مختلف برای رأیها استفاده کرد تا شدت علاقه یا وزن رأی مشخصتر بشه. در نهایت با شمردن نقطهها، ایدههای محبوبتر مشخص میشن. این روش کمک میکنه همه افراد تیم فرصت برابر برای ابراز نظر داشته باشن.
روش چهار دسته
روش چهار دسته کمک میکنه ایدهها بر اساس ویژگی و تأثیرشان در چهار گروه قرار بگیرن. ایدههای منطقی، ایدههایی هستن که از نظر عقلانی و اجرایی بهترین گزینهها بهنظر میرسن و معمولاً بر پایه داده و تجربه هستن. ایدههایی که احتمالاً باعث خوشحالی کاربر میشن، بیشتر روی هیجان و تجربه مثبت کاربر تمرکز دارن. ایدههای محبوب تیم — یا همان دلبرها — معمولاً خاص و دوستداشتنی هستن اما شاید عملی نباشن. و ایدههای بلندپروازانه یا همان لانگشاتها، ایدههایی هستن که ریسک بالایی دارن اما میتونن در صورت موفقیت، بسیار ارزشمند باشن. با انتخاب یکی دو ایده از هر دسته، یک ترکیب متعادل و همزمان خلاق و کاربردی بهدست میاد.
روش انتخاب بینگو
در روش انتخاب بینگو، ایدهها بر اساس نوع پروتوتایپی که میتونن تبدیل بشن دستهبندی میشن. این کار باعث میشه تیم به کاربردهای مختلف یک ایده فکر کنه. بعضی ایدهها مناسب نمونهسازی فیزیکی هستن و میتونن به اشیاء یا مدلهای واقعی تبدیل بشن. بعضیها بهتره در قالب نمونه دیجیتال بررسی بشن؛ مثلاً یک اپلیکیشن یا یک رابط کاربری. بعضی ایدهها هم ماهیت تجربی دارن و باید بهصورت تجربه یا فرآیند تست بشن؛ مثل یک سفر کاربری یا یک سرویس. برای شرکتهای فنی مثل استارتاپهای حوزه خانه هوشمند، این روش کمک میکنه نگاه چندوجهیتری به محصول داشته باشن.
ماتریس Now Wow How
ماتریس Now Wow How بر اساس دو معیار «نوآوری» و «قابلیت اجرا» ایدهها رو دستهبندی میکنه. سه گروه اصلی داره. ایدههای Now، ایدههایی هستن که عملی و قابل اجرا هستن اما نوآوری زیادی ندارن؛ اینها معمولاً نتایج قابل اعتماد اما ساده ارائه میدن. ایدههای Wow، ایدههایی هستن که هم نوآوری بالایی دارن و هم عملی هستن، و معمولاً هیجانانگیزترین و تأثیرگذارترین بخش ماتریس رو تشکیل میدن. ایدههای How، ایدههای نوآورانهای هستن که اجرای آنها سخت یا پیچیده است، برای همین معمولاً برای آینده نگه داشته میشن. بخش بالای چپ ماتریس عملاً خالیه، چون ایدههایی که نه نوآورانه هستن نه قابل اجرا، ارزش بررسی ندارن. برای انتخاب، تیم معمولاً با نقطهگذاری رنگی رأی میده تا یک نگاه جمعی و مشارکتی شکل بگیره؛ مخصوصاً جایی که باید بین خلاقیت و واقعیت تعادل ایجاد بشه.

دیدگاهتان را بنویسید